×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

kingdomashkan

ba ma bashid

دختر وپسر

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه
اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم
دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟
پرستار
 : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او
گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درنگ یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟
چرا به من کسی چیزی نگفته بود ؟
.. بی امان گریه میکرد""
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد

دوشنبه 28 آذر 1390 - 9:43:55 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم